صفحه ي اصلي
Home Pageتالار گفتمان
Forumتبليغات
ADSتماس با ما
contactفروشگاه شارژ
Charge Shop
وقتي در تنهايي خودم قدم ميزنم ...
خاطرات با تو بودن
آرامشم را بر هم ميزند
چه پريشاني لذت بخشي است دلتنگ تو بودن
دلم براي شنيدن صدايت تنگ شده
براي ديدنت ...
ديشب در خواب هم منتظر آمدنت بودم
اما به خوابم هم نيامدي
و من
درد انتظار را
در خواب هم حس كردم ...
دلم تنگ است و این شب ها یقین دارم که می دانی
صدای غربت من را از احساسم تو می خوانی
شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین
بیا ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی
وقتي باروني چشمام تو کجايي؟
تک و تنها مونده دستام تو کجايي؟
وقتي پـرپـر مي زنه اين دل زارم
ساکت و خاموش لبهام تو کجايي؟
وقتي بي تو نازنين بي همنشين و
گوشه گيري تک وتنهام تو کجايي؟
وقتي بغض تو گلوم و گونه هام خيس
يه نوازشگرو مي خوام تــو کجايي؟
وقتی از غربت ایام دلـــــم میگیرد
مرغ امید من از شدت غم میمیرد
دل به رویای خوش خاطره ها میبندم
بازهم خاطر تو دســت مرا میگیرد